توضیحات:
تصویر اول: اینجا آشپزخونه ست، آقای رحیم زاده دیوار بالکن و دیوار ورودی آشپزخونه رو خراب کرد و تمام نخاله ها رو داخل گونی ریخت و بیشترشونو روی کولش گذاشت و از طبقه ی دوم به خیابون برد.
روزهای بعد سه تا افغانی آمدند کمکش و نخاله های آشپزخونه و انباری و .رو پایین بردند.
تصویر دوم: فریبرز موزاییک های داخل هال رو به خاطر لوله کشی پکیج کنده.
تصویر سوم: اینجا انباری سابقه که الان شده حمام (متوجه می شید چقدر کوچیکه؟ البته الان بهش عادت کردیم)
تصویر چهارم: حمام سابق که الان شده توالت
تصویر پنجم: قرار بود فقط تو آشپزخونه بنایی کنیم، برای همین اسباب و اثاثیه ی داخل هال و پذیرایی رو یک گوشه چیدیم و با پارچه و سفره های ژاپنی که داشتم روشونو پوشوندم. چقدر خوش خیال بودم که فکر می کردم این پارچه ها و سفره ها جلوی گرد و خاک رو می گیرند!
این وسایل تا آخر بنایی ( به قول بزرگ عزیز در حین بمباران) بین هال و پذیرایی و آشپزخونه در حال جابجا شدن بودند.
بازم عکس می ذارم.
ماجراهای بنایی- قسمت یازدهم (فروش ضایعات)
رو ,آشپزخونه ,تصویر ,الان ,داخل ,هال ,و پذیرایی ,که الان ,بنایی به ,داخل هال ,و سفره
درباره این سایت